وبلاگی برای باهم بودن

مقالات علمی فرهنگی هنری

وبلاگی برای باهم بودن

مقالات علمی فرهنگی هنری

فرقی نکرده ام

فرقی نکرده ام

مانند دیروزها

هنوز پای گریه ام برهنه است

وقتی به کودکی می رسم

که کوزه ای خالی را به دوش می کشد

       ***

فرقی نکرده ام

هنوز پای گریه ام برهنه است

وقتی به پیر مردی می رسم

که از عرض خیابان

عبورش را عصا می کند

و نیست کسی یاری دهنده اش

       ***

فرقی نکرده ام

هنوز پای گریه ام برهنه است

وقتی زوجی جوان

کودک یک1 ساله خود را

در آب رها می کنند

تا جان شیرینش را

از او بگیرند

تنها به بهانه ی فقر و بدبختی

     ***

فرقی نکرده ام وقتی که مردی

 نه ، نامردی

کودکش را قرص می خوراند

و در هیاهوی جمعیت

به بهانه ی معاش

کودکش را می بلعد

و سرنوشتش را ، می فروشد

     ***

آه خدای من

تا کی نباید فرق کنم

 

خودتون قضاوت کنید!!! 

 خودتون قضاوت کنید

نظرات 1 + ارسال نظر
تتهمینه دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:54 ب.ظ http://mosaferekhaneye172.blogfa.com

سلام
چقد سخت و ناراخت کننده بود شعرتون قلبم درد گرفت !!

سلام
این یه درد اجتماعی بود که من بیانش نمودم از شما هم میخوام واقع بینانه به مسئله بنگرید تا خیلی ناراحت نشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد